از شمارۀ

کاوش در جغرافیای علم

ذهنیاتiconذهنیاتicon

معرفی برخی رویکردهای درمانی

نویسنده: یکتا کارگر

زمان مطالعه:10 دقیقه

معرفی برخی رویکردهای درمانی

معرفی برخی رویکردهای درمانی

تهیه کنندگان: یکتا کارگر – سامان میرزائی‌فرد دانشجوی روانشناسی

 

هم به‌درد این درد را درمان کنم

هم به‌صبر این کار را آسان کنم

 

یا برآرم پای جان زین آب و گِل

یا دل و جان وقف دلداران کنم

 

دیوان شمس – مولانا

 

بی‌گمان روان آدمی مثل یک رود است؛ رها و سیال. هنگامی که به بیراهه‌ها جریان می‌یابد، سکون و بازگشت آن به مسیر درست دشوار است.شاید به همین خاطر است که گاهی دوره‌های روان درمانی تا مدت‌های زیادی طول می‌کشد.

 

امروز قصد داریم به شما تعدادی از این روش‌های درمانی را معرفی کنیم‌ تا این شناخت به شما در درک درمان و سکون رود سیال روان کمک کند. در ادامه به معرفی برخی از رویکردهای روان‌درمانی می‌پردازیم:

 

۱. روان‌کاوی

 

 فرایند روانکاوی: به سطح آوردن خاطرات و احساسات واپس‌زده‌شده و به واسطه‌ی:

  • آشکارسازی دقیق معانی پنهان مطالب بیان شده
  • آشکارسازی شیوه‌های نادانسته‌ی بیمار برای دفع تعارض های زمینه‌ای (مثال: فراموشی دفاعی و تکرار گذشته)

مراحل در روانکاوی یادآوری، تکرار و حل‌وفصل (فرآوری) نام دارند.

روش کار: تحلیل انتقال‌های مثبت و منفی و مقاومت‌ها به صورت معنادار.

نقش روانکاو/درمانگر: بی طرف و باعث سرخوردگی بیمار.

پیش‌نیازها در بیمار: انگیزه‌ی بالا و تحمل زیاد در سرخوردگی، روان‌نژندی انتقالی و داشتن رابطه‌ی خوب با آبژه در گذشته. صداقت بیمار، خودشناسی او، داشتن وقت و پول لازم و مفهوم روانشناختی و تفکر انتزاعی برای این درمان اهمیت دارد.

اهداف:

  • حذف تدریجی فراموشی‌های ریشه در اوایل کودکی با استفاده از پرشدن شکاف‌های حافظه برای توقف حالت مرضی
  • دستیابی به بینش و شناخت بیمار از خود
  • سازمان‌دهی مجدد بنیادین الگو‌های رشدی قدیمی که به دلیل عواطف اول زندگی و دفاع‌ها در برابر آن‌ها به وجود آمدند.

اهداف روانکاوی در هر بیمار متفاوت است.

 

2. روان‌درمانی تحلیلی (روان‌کاوانه)

 کلیات:

1. مبتنی بر فنون و صورت بندی‌های دینامیک بنیادین مشتق از روان‌کاوی

2. هدف تدوین آن توسعه ی دامنه ی درمان است

3. صرفا کاربرد روش‌های بینش مدار اما روش‌های افشاسازی و سرکوبگری را نیز در بر می گیرد.

4. مدت درمان کوتاه‌تر از روان کاوی و حتی توافق بر روی بازه ای مشخص

5. بیمار و درمانگر رو به روی هم و از کاناپه به دلیل کمبود تداعی آزاد در این روش اغلب استفاده نمی شود

6. دارای فنون بیانی

(بینش مدار، آشکار ساز و تفسیری) و فنون حمایتی (رابطه مدار، تلقینی، مبتنی بر سرکوب یا واپس‌زنی )

 

3. روان‌درمانی بیانی (اکتشافی)

مراحل فرایند: این فرایند شامل برقراری اتحاد درمانی، بازشناسی زودرس و تفسیر انتقال منفی است.

روش کار: تحلیل پویایی‌ها و دفاع‌ها به‌طور نسبی، وقایع بین فردی و انتقال بیمار با افراد خارج از جلسه مورد توجه است،  تحلیل انتقال منفی و تشویق محدود واپس روی.

نقش روانکاو/روان‌درمانگر: نسبتاً بی‌طرف و ارضاء تلویحی بیمار.

پیش‌نیازها در بیمار: داشتن انگیزه و ذهنیت روانشناختی به مقدار متوسط تا زیاد، تشکیل اتحاد درمانی و توانایی نسبی در تحمل سر خوردگی.

 

4. روان‌درمانی حمایتی

هدف از آن ایجاد رابطه‌ای درمانی به‌عنوان پل یا پشتیبان موقتی برای بیماری است که دچار ضعف و نارسایی است. برای بیمارانی که استحکام ایگو آنها ضعیف است و در روانکاوی و روان‌درمانی بیانی با شکست مواجه شدند. کسانی که شرایط غیر قابل تحمل زندگی شان آشفتگی شدید منشی و اختلال کنترل تکانه برای آنها ایجاد کرده است. شیوه آن شامل رهبری صمیمانه، ارضای نسبی نیازهای وابستگی فرد، کمک به فرد در ایجاد فعالیت های لذت بهش و سایر موارد است. از محدودیت های آن می‌توان به بی نظمی رویکرد و روش نسبتاً سطحی اشاره کرد.

 

5. روان‌درمانی روان پویشی

کوتاه مدت و از دلایل اصلی ایجاد آن کاهش هزینه‌های درمان است و با وجود گروه گواه بهتر می‌توان اثر بخشی درمان در این روش را سنجید. از این رو تحقیقات گسترده‌تری در این رویکرد استفاده شده است. طبق اصول روان‌کاوی است و در درمان اختلالات افسردگی، اضطراب و استرس پس از سانحه(PTSD) موثر است. از روش‌های کوتاه مدت می‌توان به درمان بین فردی و درمان شناختی رفتاری (CBT) اشاره کرد.

 

6. روان‌درمانی گروهی

در این روش یک رهبر آموزش تعداد  افراد را بر اساس مصاحبه‌ی غربالگری انتخاب و گروه را به سمت تغییر احساسات، افکار و رفتارهای غیر انطباقی می‌برد. در درمان بیماری‌های طبی، اختلالات مصرف مواد، اختلالات روانپزشکی شدید پایدار و مزمن از جمله اسکیزوفرنیا و اختلالات عاطفی موثر تر است. همچنین از انزوای بیمار جلوگیری می کند. اعضای گروه بین 8 تا 10 نفر همگن هستند و اگر از این تعداد بیشتر یا کمتر شود، ناهمگنی ایجاد می شود. از محدودیت‌های آن می‌توان در مواجه با اختلال شخصیت ضد اجتماعی اشاره کرد که ممکن است تعداد اعضای زیاد تاثیر منفی بر این اختلال و شدت آن بگذارد.

 

7. ترکیب روان‌درمانی فردی و گروهی

 ادغام جلسات فردی و گروهی که معمولا با یک روان‌درمانگر انجام می‌شود. ادغام معنا دار این دو منجر به بازخورد دو جانبه‌ای این دو درمان با یکدیگر و شکل گیری تجربه‌ی درمانی یکپارچه می شود. در این درمان میزان خروج از درمان کمتر از درمان گروهیِ به تنهایی است.

 

8. روان‌نمایش

 این روش ابداع جاکوب مورنو است و ساختار شخصیت، روابط بین فردی، تعارض‌ها و مشکلات هیجانی با روش‌های نمایشی ویژه‌ای کشف می شود. این روش شامل:

1. کارگردان که درمانگر است و فعالانه در نمایش حضور دارد. با تشویق اعضا به‌عنوان شتاب دهنده(کاتالیزور) عمل می کند.

2. قهرمان نمایش که بیمار دچار تعارض است.

3. ایگوی کمکی که بازنمود جنبه یا فردی در گذشته‌ی بیمار است. در ایجاد طیف تقابل با اختلال تاثیر بسزایی دارند.

4. گروه که تماشاگران نمایش هستند و هر چند تمام افراد در نمایش مشارکت ندارند اما با آن همانندسازی می کنند و احساسات و هیجانات خود را بروز می دهند. در این روش می‌توان از هیپنوتیزم و داروهای روان گردان استفاده کرد.

 

9. روان‌درمانی دیالکتیکی

 رفتار درمانی دیالکتیکی(DBT) نوعی درمان روانی اجتماعی است که در ابتدا برای بیمارانی طراحی شد که دچار اختلال شخصیت مرزی و رفتار شبه خودکشی بوده و خودزنی‌های مزمنی داشتند. اما در سال‌های اخیر، کاربرد DBT به سایر انواع بیماری‌های روانی نیز گسترش یافته است. این رویکرد روشی التقاطی است و مفاهیم آن از درمان‌های حمایتی، شناختی و رفتاری گرفته شده اند. در این رویکرد همچنین از فنونی مانند توصیه،  استعاره، داستان گویی، رو به رو سازی و سایر روش‌ها استفاده می کند. چهار روش درمانی DBT عبارتند از:

  1. آموزش گروهی مهارت‌ها
  2. درمان انفرادی
  3. مشاوره‌های تلفنی
  4. تیم مشاوره

 

10. پسخوراند زیستی (بیوفیدبک)

 این رویکرد شامل ثبت و نمایش تغییرات کوچک در سطوح فیزیولوژیک شاخص پسخوراند است و بر این اندیشه استوار است که دستگاه عصبی خودکار را می‌توان از طریق شرطی‌سازی عامل تحت کنترل ارادی در آورد. این رویکرد را می توان به تنهایی و یا همراه با آرام سازی به کار برد. مهمترین ابزارهای این رویکرد شامل:

  1. عضله نگار الکتریکی (الکترومیوگرام EMG) که پتانسیل الکتریکی رشته‌های عضلانی را اندازه می‌گیرد.
  2. مغز نگار الکتریکی(الکتروانسفالوگرام EEG) که مسئول اندازه گیری امواج آلفایی در حالت آرامش است.
  3. سنجش‌گر پاسخ گالوانیک پوست (GSR) که کاهش هدایت پوستی را در حالت آرامش نشان می‌دهد.
  4. دمبان (Thermistor) که دمای پوست را اندازه می گیرد.

 

11. شناخت‌درمانی

 شناخت‌درمانی بر اساس مدل شناختی و توسط آرون تی بک ابداع شد. این رویکرد معتقد است که موقعیت‌ها نیستند که مستقیم بر واکنش فرد (هیجانی، رفتاری و فیزیولوژیک) تاثیر می گذارند؛ بلکه ادارک خودکار آن موقعیت است که قویا با آن واکنش در ارتباط است. شناخت درمانی مستلزم توضیح کامل درباره ی رابطه‌ی علائم با تفکر، عاطفه، رفتار و نیز منطق است که تمامی وجوه درمان است و این بر خلاف درمان های روان‌کاوانه آیت که مستلزم توضیح چندانی نیستند. این درمان شامل 4 فرایند است:

  1. آشکار کردن افکار خودآیند بیمار
  2. آزمون آن افکار
  3. شناسایی فرض‌های انطباقی زیربنایی افکار
  4. آزمودن اعتبار آن فرض‌ها و از درمان شناختی می‌توان در موارد زیر به کار برد:
    • حذف یا کاهش علائم یک اختلال روانپزشکی به صورت یک درمان مستقل یا در ترکیب با دارو درمانی
    •  تعدیل باورها و طرحواره‌های زیرین
    • پرداختن به مشکلات روانی اجتماعی(مثلا اختلافات زناشویی، استرس شغلی و...)
    • کاهش احتمال عود یا برگشت اختلال پس از حذف علائم
    • افزایش متابعت از درمان های طبی تجویز شده(مصرف دارو، کاهش وزن) و کم کردن تاثیر بیماری‌های طبی بر سطح عملکرد(سرطان).

 

12. رفتار درمانی

 رفتار درمانی شامل تغییر رفتار بیماران برای کاهش کژکاری و بهبود کیفیت زندگی است و برای انتخاب راهبردی رفتارهایی که بایستی تغییر کنند نوعی روش خاص دارد که به تحلیل رفتار مشهور است. این رویکرد معرف کاربردهای بالینی اصول نظریه‌ی یادگیری است و دارای فنونی مانند تعدیل پیشایندها و پیامدها و ارائه‌ی دستور العمل است‌. رفتار درمانی در انواع گوناگونی از اختلالات روانپزشکی(اضطراب، افسردگی، اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی)، مشکلات روانشناختی و مشکلات طبی مفید است و در موقعیت های سطحی جامعه کاربرد دارد.

 

13. هیپنوتیزم

در واقع این رویکرد بر خلاف تصور خوابیدن نیست و فرایندی پیچیده است که مستلزم تمرکز هوشیار و توجه دریافتی است. در این رویکرد توجه متمرکز شده، قضاوت انتقادی نسبتاً متوقف می شود و آگاهی از محیط کاهش می‌یابد. هیپنوتیزم در درمان مشکلات عادتی و نیز مدیریت علائم مؤثر است. از جمله مصرف سیگار، پرخوری، هراس‌ها، اضطراب، علائم تبدیلی و درد مزمن. در هیپنوتیزم امکان پدیدار شدن هیجانات منفی در بیمار و دلبستگی قوی بیمار به درمانگر وجود دارد که باید کنترل شود. همچنین در استفاده از این روش برای افراد پارانوئید باید احتیاط کرد.

 

14. روان درمانی بین فردی (ITP)

 این رویکرد درمانی کوتاه مدت برای اختلال افسردگی اساسی است و مبنای آن بر این استوار است که شروع برخی اختلالات در ساختار اجتماعی و بین فردی صورت می گیرد. هدف کلی روان درمانی بین فردی کاهش یا حذف علائم روانپزشکی توسط بهبود کیفیت روابط بین فردی فعلی و کارکرد اجتماعی بیمار است. همچنین شامل دو نوع انفرادی و گروهی است.

 

15. روان درمانی روایتی

 این رویکرد پس از علاقه‌ی فزاینده به داستان‌های بالینی ظهور کرده است. از منابع آن می توان به شناسایی، جذب، تفسیر و تحریک به وسیله‌ی داستان‌های بیماری اشاره کرد. همچنین روان درمانگران روایتی باید این چند جنبه را در نظر داشته باشند: 1. گوش دادن توأم با توجه 2. پذیرش جنبه های فکری غریب 3. دنبال کردن ریسمان داستان فرد دیگر 4. درباره‌ی انگیزه‌ها و تجارب ديگران کنجکاو بودن 5. تحمل بلاتکلیفی داستان‌ها.

 

16. درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی(MBT)

 ذهنی‌سازی عبارت است از دقیق شدن به فکر و احساس خود و دیگران. این درمان برای اختلال شخصیت مرزی ایجاد شده و بر آسیب پذیری های ذهنی سازی متمرکز است که بیشتر در اختلالات شخصیت دیده می شود. فرایند ساختار یافته ی این درمان عبارت است از:

1. همدلی و اعتبار سنجی در مورد حوزه های مشکل

2. شفاف سازی، اکتشاف، و در صورت نیاز به چالش کشیدن

3. دنبال کردن فرایندی ساختار یافته برای گسترش آرام آرام ذهنی‌سازی و تشویق بیماری برای شناسایی حالت های ذهنی خارج از آگاهی خویش.

از کاربرد های آن می‌توان به خودکشی‌های جدی و خودجرحی نیز اشاره کرد. همچنین در درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی نتایج قابل توجهی داشته است. در افرادی با مشکل روان‌پریشی ممکن است موثر نباشد.  همچنین در درمان هراس‌ها و افسردگی غیر عارضه‌دار، CBT موثر تر از MBT است.

 

باور غلط بسیاری از انسان‌ها این است که بیماری‌های جسمی از اختلالات  روانی دارای اعتبار بیشتری بوده و به مراقبت بیشتری نیاز دارند. در حالی که اختلالات روانی مثل یک موریانه در صورت عدم پیش‌گیری به جان روان آدمی می‌افتند و عملکرد و حتی جسم انسان را به خطر می‌اندازند. پس به گمان باید بیشتر با روش‌های درمانی آشنا شد چرا که روان، به تعبیری آغاز آدمیت است.


منبع:

 بولاند، رابرت و وردوین، مارسیا ال. و روئیز، پدرو. (2022). خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک. ترجمه‌ی فرزین رضاعی(1401). انتشارات ارجمند.

یکتا کارگر
یکتا کارگر

برای خواندن مقالات بیش‌تر از این نویسنده ضربه بزنید.

instagram logotelegram logoemail logo

رونوشت پیوند

کلیدواژه‌ها

نظرات

عدد مقابل را در کادر وارد کنید

نظری ثبت نشده است.